In 2003, SHRP opened the first clinical doctorate program (DCN) in Nutrition. This web-based program focuses on advanced clinical practice assuring that RD"s remain integral members of the health care team in any practice setting. This program requires completion of a clinical doctorate residency and a research project.
The Doctor of Clinical Nutrition (DCN) is dedicated to the pursuit of excellence through a clinically focused dietetics practice doctorate program. It prepares graduates with expert-knowledge and skills, critical thinking proficiency, and aptitude in scientific inquiry to foster the development of innovative, autonomous advanced dietetics practitioners and researchers. The program emphasizes inter professional collaboration through coursework and a student focused clinical residency. The curriculum integrates evidence-based practice in nutrition and dietetics which provides the foundation for graduates to complete a research project.
1. Provides an in-depth study of clinical nutrition and evidence-based practice through cutting-edge coursework and a clinical practice residency to prepare graduates to assume the role of an advanced-level dietetics practitioner.
2. Prepares graduates to be able to design, conduct, and analyze practice based research in diverse settings.
3. Develops experts in evidence-based nutrition practice using clinical reasoning and scientific inquiry.
4. Fosters professional leadership, service, and scholarly efforts.
The Doctor of Clinical Nutrition (DCN) and the Master of Science in Clinical Nutrition (MSCN) Programs are models for advanced-level graduate study in clinical nutrition. The programs utilize a web-based platform to educate a diverse group of RD professionals to service the state, nation and communities abroad. Graduates are prepared with critical thinking and scientific skills needed for advanced-level clinical practice, management, research, and leadership roles to respond to the challenges of the 21st century. Graduates are consumers of research and scholarship, able to design, conduct, analyze, and publish scientifically sound research and other peer reviewed papers on evidence-based dietetics practice. The program instills an appreciation for interdisciplinary collaboration and education, provides "upskilling" opportunities to achieve expanded roles in health promotion, disease prevention, and intervention for a multi-cultural society
انجمن تغذیه استرالیا (DAA )
پروفسور حبیب الله هدایت(پدر علم تغذیه ایران) در سال 1299 شمسی در شهرضا متولد شد.
وی پس از طی تحصیلات ابتدایی، تحصیلات دبیرستان را در اصفهان آغاز کرد و پس از این دوران، تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده پزشکی تهران گذراند و دوره انترنی را نیز در سرویس جراحی زنان و زایمان به اتمام رساند و سال 1327 عازم فرانسه گردید و ضمن طی دوره تخصصی زنان و زایمان، دورههای تخصصی بهداشت صنعتی و طب کار را نیز با موفقیت طی کرد.
وی در 1331 به ایران مراجعت نمود و ابتدا در کلینیکی به نام حافظ باهمکاری پزشکان سرشناسی چون دکتر نهاوندی، دکتر بهار، دکتر بهی، دکتر نامی و چند پزشک دیگر مشغول به کار شد.
در 1332 این کلینیک به عللی تعطیل گردید و دکتر هدایت نیز به جهت داشتن ذوق پزشکی اجتماعی و رشته تخصصی خود تصمیم به تاسیس انستیتو بهداشت صنعتی و کار گرفت که از سوی وزارت بهداری آن زمان مورد موافقت قرار نگرفت اما بالاخره دکتر هدایت موافقت وزارت بهداری را برای بررسی وضعیت بهداشتی کارگران سراسر کشور کسب نمود.
وی ضمن بررسی احوال کارگران چند استان مثل اصفهان، یزد،کرمان و … وضع رقت بار و اسفناک دختران جوان مشغول به کار در کارخانجات قالیبافی کرمان که اکثراً دچار فقر و کمبودهای آشکار تغذیهای بودند، آنچنان او را متاثر کرد که تصمیم گرفت راه حلی برای این مسئله و مشکلی که بسیاری دیگر از مردمان کشور از آن رنج میبردند بیابد.
بدنبال این تفکر و تحول روحی که ناشی از نهایت نوع دوستی و عواطف او بود از عمری که برای اخذ تخصصهای پزشکی در زمینههای زنان و زایمان، بهداشت صنعتی و کار صرف نظر مینماید و این یک تفکر ابداعی نبود، بلکه متاثر از ضربان دلی پر مهر و عطوفت انسانی بود که از کرمان آغاز گردید و این یک مسیر سخت و دشوار بود و به قول خودشان؛ نه من در زمینه تغذیه تخصصی داشتم و نه شخص دیگری در آن زمان در کشور به عنوان متخصص تغذیه وجود داشت.
هدایت این بار بجای فرانسه، سراغ مشهورترین استاد و متخصص علوم تغذیه؛ پرفسور پلات که رییس دپارتمان تغذیه دانشگاه لندن بود به انگلستان روانه شد و با وجود مقررات سخت و سنتی دانشگاه لندن، بالاخره برای اخذ تخصص در آنجا پذیرفته شد و پس از طی دوره تخصصی به ایران مراجعت نمود و تصمیم گرفته شده جهت تأسیس انستیتو تغذیه و صنایع غذایی را دنبال کرد و این موضوع را با دکتر جهانشاه صالح وزیر بهداری وقت که سابقه آشنایی با وی را نیز داشت در میان گذارد.
دکتر صالح نیز به علت عدم وجود سازمان و بودجهای به این نام وی را منصرف و پست مدیر کل بهداری وپست شهرداری تهران را به وی پیشنهاد نمود ولی دکتر هدایت مستمراًَ به دنبال هدف خود بود.
بالاخره در 1940 سال اولین سنگ بنای انستیتو تغذیه و صنایع غذایی ایران ابتدا با نام (انستیتو تغذیه و خواروبار ایران) گذارده میشود و سخت است باور کنید که تشکیل این انستیتو ابتدا از چند اتاق به عنوان کلاس، آزمایشگاه،کتابخانه و … شروع شد.
گفتنی است که دکتر هدایت با تلاش زیاد توانست همکاری سازمان بهداشت جهانی WHO، خواروبار جهانی FAO، یونیسف و نیز همکاری انجمنهای فرهنگی فرانسه و انگلیس را برای توسعه و رشد این انستیتو جلب نماید و بدین طریق توانست عدهای از کارمندان فنی و دانشجویان را برای مطالعه و تکمیل معلومات به فرانسه اعزام نماید.
این کشورها بورس در اختیار انستیتو گذاردند که این عده برای احراز تجربه و کارشناسی باید بخشی از آموزشهای خود را در لندن و پاریس میگذراندند.
با اتمام ساختمان بیمارستان فیروزگر، انستیتو که بعنوان مهمان موقت در آنجا مستقر شده بود میبایست آنجا را تخلیه میکرد که بعد از ماجرای زد و خوردهای دکتر هدایت با وزیر بهداری وقت "دکتر آموزگار" و معاونین او، بالاخره توانست مبلغ هزار تومان آن هم به عنوان قرض برای اجاره محل جدید انستیتو اخذ نماید.
با هر زحمت و مرارتی بود به منزل اجارهای جدید نقل مکان کرد که پس از مدت کوتاهی برای توسعه کلاسها و بخش آموزشی، محل جداگانهای در نظر گرفته شد و بالاخره دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی تاسیس و تشکیل گردید.
بدون هیچ اغراق این موفقیتها را فقط شخصیت استثنایی او میتوانست بدست آورد.
اکنون " انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی" و " دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی" پر مرتبت و شوکت امروزی از به بار نشسته نهالی است که سالها پیش در چند اتاق کوچک بیمارستان فیروزگر، به دست دکتر هدایت کاشته شد.
در ابتدای کار قسمت عمده تدریس در تمام زیر مجموعههای تغذیه و… بهداشت و دروس صنایع غذایی و آزمایشگاهها و …به وسیله خود دکتر هدایت صورت میگرفت اما پس از تدوین کامل برنامهها برای کاستن از بار سنگین آموزش از دانشمندترین استادان چون دکتر امین کیوان، دکتر بلاغی، مهندس احمدی، مهندس حیدری، دکتر فرخنده، دکتر شیرین لو، دکتر سروری و... که توسط خود دکتر هدایت برای همکاری دعوت به عمل آمد.
دانشجویان این دوره بر خلاف سایر دانشکدهها باید حدود 180 واحد میگذراندند و این موضوع گاهی مورد اعتراض دانشجویان قرار میگرفت که حدود سالهای 1340 تا 1356، خوشبختانه وجود استادان دانشمند و کثرت واحدهای درسی به بهترین وجه ممکن به ثمر رسید.
شاگردان خوبی که ماحصل این همه حوصله و زحمات دکتر هدایت تربیت شدند در حال حاضر مردان و زنان موفق علوم تغذیه و صنایع غذایی هستند که در تجارت یا در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در ایران و سراسر گیتی با سمتهای علمی و با رتبههای استاد و محقق برجسته و مسئولیتهای صنعتی در سطح فوقالعاده بالا مشغول به کارند.
از فعالیتهای این استاد گرانمایه میتوان به تاسیس انستستو تغذیه وصنایع غذایی ایران، تاسیس درمانگاه حافظ،تاسیس نخستین دانشکده صنایع غذایی در ایران، مدیر کل بهداری استانهای گیلان وتهران،تاسیس انجمن دیابت ایران در سال 1350 و تالیف 6 جلد کتاب و تدریس در دانشگاه اشاره نمود.
گردآوری: ناصح پهلوانی
تاریخ نویسان و موسیقیدانان معروف جهان معتقدند که کردستان مهد تمدن موسیقی جهان به حساب میآید.
گزنفون تاریخ نویس یونانی در اینباره نوشته است: در سال 401 قبل از میلاد، بعد از حمله یونان به ایران و شکست [کورش دوم یا کورش صغیر ] از برادرش اردشیر دوم ، هنگامی که لشکر یونان قصد بازگشت از کردستان را داشت، کردها در حالی که نغمهها و سرودهای دستهجمعی می خواندند یونانیها را مورد حمله قرار دادند.گزنفون افزوده است، که چگونه کردها در آن زمان با هنر موسیقی آشنایی داشتند و حتی از آن در جنگها هم استفاده میکردند.
در ویژهنامه موسیقیایی " فاسکه که " که در فرانسه منتشر میشود، آمده است که ایران قدیم و سرزمین "میسوپوتامیا" یعنی جایگاهی که کردها اکنون در آن سکونت دارند، قدیمیترین مهد موسیقی جهان بوده است.
به نوشته این نشریه، تمام ملودی های ایرانی در اینجا منظور ایرانی بودن ملودیها است، یعنی جایی که فرهنگ آریایی در آنجا حضور داشته است- نه مرز جغرافیایی و سیاسی ایران کنونی در جهان بیهمتا و بینظیر است.
قوم کرد به عنوان یکی از قدیمیترین اقوام آریایی به علت بهره بردن از فرهنگ غنی ایرانی دارای اصیلترین موسیقی و ملودیهای جاودان و بزرگ است.
برای دستیابی به غنای موسیقی کردی باید از زردشت و فرقه اهل حق شروع کرد، زیرا اگر کرد خود را وارث تمدن ماد میداند، زرتشت نوه به حق مادهاست و پیروان اهل حق نیز، به حق کرد هستند و در کردستان زندگی میکنند و به زبان کردی سورانی سخن میگویند. بر اساس کتابهای قدیمی اهل حق، هنر موسیقی از زمانهای قدیم مورد توجه مردم این آیین بوده است.
در نامه سرانجام (سرود یارسان) یکی از قدیمیترین کتابهای اهل حق آمده است: "زمانی که خداوند قصد داشت روح را در کالبد آدم بدماند، روح در کالبد آدم قرار نگرفت تا اینکه بعد از 40 روز خداوند به بنیامین، دستور داد که روح را در کالبد آدم بدماند و بنیامین آوازی برای روح خواند و روح در کالبد آدم جای گرفت".
موسیقی کردی در میان مردم کردستان دارای یک پیوند ناگسستنی با زندگی روزمره مردم است، بسیاری از صاحب نظران کرد معتقدند: موسیقی کردی یکی از اصیلترین موسیقیهای ایرانی است که با گذشت قرنها ویژگیهای خود را در فولکلور عامه کرد زبانهای ایرانی حفظ کرده است.
پیدایش موسیقی کردی مثل اکثر قومها و ملتهای دیگر از افسانههای کردی شروع شد که در این قسمت، افسانهها در قالب ترانههای کردی گفته میشوند. این ترانهها در فرهنگ کردی به ترانههای دیوانی تقسیم میشوند و بیشتر محتوای آنها همان افسانههای کردی است، که شکل حماسی دارند.
اولین طلیعههای هنر کردی از بار ادبی و هنر موسیقی حماسههای کردی بودند. مشهورترین کسی که به این نوع موسیقی پرداخته «کاویس آغا» بود که ترانههای وی همان حماسههایی هستند که از گذشتگان بر جای ماندهاست.
نوع دیگری از موسیقی فولکلور کردی مربوط به حکایتها و داستانهایی میشود که ترانههای داستانی نیز به دو بخش قهرمانی و دلدادگی قابل تقسیم هستند. در ترانههای قهرمانی به دلاوریها و مبارزه طلبیهای یک قهرمان پرداخته میشود. در ترانههای دلدادگی جنبههای رمانتیک و عاشقانه بین دو شخص بیان میشود که از این میان، ترانه «زنبیل فروش» که جنبه عرفانی دارد و ترانههای «آس و حسن» و «خج و سیامند» که سرگذشت دو دلداده را بیان میکند، از معروفترین آثار در این بخش هستند.
در بخش دیگر موسیقی کردی، کردهای «سورانی» برای خود نوع ویژهای از موسیقی دارند که به آنها «گورانی» میگویند که این نوع ترانهها در میان کردهای اطرف شهرستان ارومیه و کردهای ترکیه (شمال) «لاوژه» گفته میشود و این نوع گورانیها ریتمی به نام «قهتار» دارند که پژوهشگران براین باورند ریشه این واژه از واژه زردشتی «گاتا» گرفتهشده که در اوایل، مربوط به یک سری نیایشها و مراسم مذهبی بودهاست.
دومین نوع این موسیقی «هوره» نام دارد که مختص زبان کردی کلهری بوده و در جنوب کردستان و منطقه کرمانشاه ( نام کردی این منطقه کرماشان است) خوانده میشود در ابتدا ترانههای ویژهای در حمد و نیایش «اهورامزدا» بود و این واژه نیز ریشه زردشتی دارد که برای نیایشهای مذهبی آن زمان کردها که زرتشتی بودند، سروده شدهاند.
در مراسم یادبود اشخاص بسیار مهم، کردها از یک نوع موسیقی که به مرثیهسرایی و مرثیهخوانی شباهت دارد به صورت ترانه و با تعریف ویژگیهای آن شخص برای او عزاداری میکنند.این سبک از موسیقی نیز بیشتر در جنوب کردستان و در مناطق کلهر نشین ( کرماشان ) رواج دارد و بیشتر به نام مور یا موره خوانده می شود. در آیین خاکسپاری هم ترکیبی از دهل و سرنا با ریتمی مخصوص در قالب نوعی موسیقی که چمری نامیده می شوداجرا می گردد. در آیینهای زادروز پیامبر، کردها یک نوع ویژه از موسیقی را اجرا میکنند که به آن «مولودی» میگویند. البته مولودیخوانی در بیشتر جوامع مسلمان رواج دارد. اولین مولودنامه در وصف و ستایش محمد را «ملاباتدیی» صوفی و عارف مشهور نوشت که بعدا مرسوم شد که در زمان عید مولود از سرودههای وی در مولودی خوانی استفاده کنند. اصیلترین سازهای استفاده شده در موسیقی کردی «سرنا» و «دهل» هستند و بعدا سازهایی که وارد این نوع موسیقی شدهاند مانند «دف» و «تنبور» دارای اهمیت ویژهای شدهاند. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به «میژوی ئه ده بی کوردی» علاالدین سجادی و پژوهشی در فولکلور کردی مراجعه کنید.موسیقی کردی تا حدودی نمادی از شادیهاو غم و اندوه بعد ازپایان هر جنگ است.
سیاه چمانه یکی دیگر از مهمترین آوازهای کردی میباشد. این آواز به شکل ده هجایی و دو مصراعی به سبک و سیاق ایرانیان کهن سروده میشود و به علت همزیستی با مسایل عرفانی رنگ و بوی جدیدی هم به خود گرفته و در پارهای مواقع به آن مقام شیخانه یا صوفیانه هم میگویند.
شمس القیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار عجم به سیاه چمانه اشاره میکند و میگوید که این آواز مختص منطقه هورامان کردستان است . در مورد وجه تسمیه سیاه چمانه نظرهای گوناگونی وجود دارد .
اما براساس یک نظریه معروف واژه سیاه به معنای رنگ سیاه و چمان که همان جمان بوده از کلمه کردی جامه گرفته و به نام جامه سیاه درآمده و منظور کسی بوده که در موقع خواندن این آواز جامه مشکی میپوشیده است.
این موسیقی بیشتر در مناطق اورامان، پاوه، نودشه، نوسود، مریوان و غرب سنندج استفاده میشود.
هوره از دیگر شیوههای موسیقی کردی است . این آواز یک مقام بسیار زیباست که سوگ، ماتم، غریبی و عزاداری را به شیوههای ملیح و متین به گوش شنونده میرساند.
اعتقاد موسیقیدانان این است که هوره همان ستایش اهورامزدا بوده و کردها که پیروان آیین زرتشت بودهاند، با اهورامزدا شروع به خواندن میکنند.
این آواز در کرمانشاه، ایوان، ایلام، لرستان، سرپل ذهاب، اسلام آباد غرب، کرند غرب، گیلان غر، هرسین، ماهیدشت و سنقر و کلیایی اجرا میگردد.
یکی دیگر از آوازهای کردی حیران میباشد که از دل بیت سر در آورده و اغلب از متنی عاشقانه و پرسوز و گداز با توسل جستن به خالق یکتا، ائمه و پیامبران برخوردار است. این آواز بیشتر در مناطق موکریان و مهاباد وجود دارد.
لاووک یا لاوژه از دیگر آوازهای کردی میباشد که از ترانههای کلاسیک کردی سرچشمه گرفته و در میان کردهای خراسان به مقامهای (لو و هی له لو شوان) خوانده میشود.
این مقام مخصوص زنان و وجه تمایز" لاووک " با "حیران" در نوع زبان شعری به کار رفته در آن میباشد. لاووک به طور کلی به گویش زبان کردی سورانی اجرا میشود. این آواز در تمام مناطقی که به زبان کردی کرمانجی صحبت میکنند وجود دارد.
گورانی باشکوهترین و بزرگترین شیوه موسیقی کردی میباشد . این آواز عظیمترین دسته نغمات در موسیقی کردی را دارد و کهنترین بخش ادبیات موسیقی کردی را شامل میشود. در زبان عامه به تمام شیوهها و آوازهای موسیقی کردی گورانی نیز گفته میشود.
چمری نیز از آوازهای موسیقی کردی است که به پاس تجلیل از وجود باارزش از دست رفتهای اجرا میشود. این آواز به معنای شیون، عزا و نهال قامت خم شده است .
چمری همانند نوحهخوانی در فارسی و در مناطق مختلف ایلام، لرستان و کرمانشاه طرفداران زیادی دارد. اما موسیقی کردی وسیعتر از این است که بتوان آن را در قالب آوازها یا شیوههای محدود و مشخصی گنجاند. به ن.عی میتوان بیان کرد که موسیقی کردی یکی از اصیل ترین و کهن ترین نوع موسیقی ایرانی بیان میگردد
موسیقی کردی بازتاب غنای روحی و معنوی مردم و در عین حال تریبونی برای تفسیر مسایل عمیق جامعه میباشد. نغمههایی از قبیل مقامهای الله ویسی، کوچه باغی، صمد عسکری و ترانههای ملودیکی نیز در موسیقی کردی وجود دارند که بر اشعار هجایی و گاه عروضی استوار هستند .
اگر چه مقامها و آوازهای کردی، جزیی از موسیقی قدیمی ایران است، ولی منظور این نیست که تمام مقامها و آوازهای کردی، بدون کم و کاست، در چارچوب دستگاههای سنتی ایران قرار میگیرند.
بعضی از آوازها و مقامهای کردی مانند سیاه چمانه و هوره در موسیقی کردی وجود دارند که در داخل دستگاههای موسیقی ایرانی جای نمیگیرند و یک دستگاه خاص را میطلبند. علت مصونیت این آوازها از موسیقی ایرانی این است که؛ این مقامها و آوازها بازمانده موسیقی غنی گاتای آیین زرتشت و هجای این شعر نیز در ردیفهای عروضی جای نمیگیرد و جغرافیای سخت و آغوش گرم هورامان مانند سپری از این آوازها دفاع کرده است.
موسیقی کردی از دیرباز دارای ویژگی، غنا، ریشه و اصالت بوده و به صورت سینه به سینه نقل شده است .
یکی از موسیقیدانان کردستان در مورد وضعیت موسیقی کردی چنین میگوید: موسیقی کردی به علت تنوع از غنی پرباری برخوردار است و این غنی بودن موسیقی، ماهیت، اصالت و ریشهدار بودن آن را نشان میدهد.
به طور کلی در موسیقی ایرانی ملودی هایی در قالب هفت دستگاه ماهور، شور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه و پنج گاه جای میگیرند.
اما غیر از هفت دستگاه معروف فوق یک دستگاه مشهور دیگر وجود دارد و آن دستگاه "اصفهان" میباشد.بسیاری از موسیقیدانان معتقدند این دستگاه بخشی از دستگاه شور است و بسیاری دیگر بر این باورند که شاخهای از همایون است.آوازهای " قه تاری" کردی در همین دستگاه جای میگیرند. تکامل این سبک را می توان در آثار استاد محمد ماملی دید.
در میان هفت دستگاه فوق، دستگاه شور از سایر دستگاهها وسیعتر و بزرگتر است زیرا اگر چه در سایر دستگاهها، چندین آواز دیگر جای میگیرد، اما دستگاه شور علاوه بر این خود دارای چندین "گوشه" دیگر میباشد.
این گوشهها شامل موارد زیر میباشد
بسیاری از آوازهای کردی مانند کابوکی، شاییت ده گری، گول نیشان گول نیشان و اکثر آوازهای حیران در دستگاه شور جای دارند.
عناوین یادداشتهای وبلاگ