او در سال 1348 در بانه در استان کردستان به دنیا آمد.
تحصیلات متوسطهاش را در سنندج به پایان برد و سال 1371 برای ادامه تحصیل در دانشگاه، به تهران رفت و در رشته سینما در دانشکده صدا و سیما مشغول به تحصیل شد، ولی دانشگاه را رها کرد و به انجام نرساند. او معتقد است هر آنچه در سینما دارد حاصل تجربیاتی است که با ساختن فیلمهای کوتاهش به دست آورده.
قبادی در سالهای پایانی دهه 60 به عکاسی هنری و صنعتی روی آورد. تأثیر عکاسی در نگاه او به جهان تصویر گرش انکار ناپذیر است. پس از آن، با ساخت فیلمهای هشت میلیمتری به فیلمسازی روی آورد. حاصل آن دوران، تعدادی فیلم داستانی و مستند هشت میلیمتری است. فیلمهای کوتاه قبادی از نیمه دهه 1370 مورد توجه قرار گرفتند و توانستند جوایز داخلی و خارجی متعددی را نصیب قبادی کنند.
با فیلم زندگی در مه، مسیر تازهای در کارنامه او گشوده شد. این فیلم جوایز متعدد بینالمللی را به دست آورده و عنوان «پر افتخارترین مستند تاریخ ایران» را نیز به خود اختصاص دادهاست. وی با ساخت فیلم بلند زمانی برای مستی اسبها به جرگه فیلمسازان حرفهای پیوست. این فیلم، نخستین فیلم مستند کردی زبان تاریخ سینمای ایران است.
آوازهای سرزمین مادریام دومین فیلم بلند اوست. فیلمی با زبان و ساختاری یکدست که امکانات بصری را نیز به تصویر میکشد.
لاکپشتها هم پرواز میکنند سومین فیلم قبادیست که به نحوی مهمترین اثر او نیز هست. فیلمی که بیش از هر اثر دیگری توانست مرزهای سرزمین کردستان را بر روی جهان بگشاید.
بهمن قبادی در انجمن سینمای جوانان سنندج به عنوان عکاس فعالیت دارد.
گردآوری: ناصح پهلوانی
نواحی با بیشترین جمعیت | |
---|---|
|
|
|
|
زبانهای رایج | |
کردی (کرمانجی-سورانی-زازاکی-کلهری-لکی-لری-فیلی-گورانی-هورامی-............) | |
ادیان و مذاهب | |
سنی، شیعه، یزیدی، اهل حق، یهودی و مسیحی |
رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت از فراهم شدن مقدمات اولیه جهت تغییر ساختار نحوه ارائه مشاوره تغذیه در بیمارستانها خبر داد و گفت: نبود بخش تغذیه در بیمارستانها علاوه بر اختلال در روند درمان باعث افزایش مرگ و میر بیماران بستری خصوصا در بخش مراقبتهای ویژه می شود. دکتر پریسا ترابی از سو»تغذیه بیماران بستری در بیمارستانها به عنوان یک مشکل جهانی نام برد و اظهارداشت: سو» تغذیه همواره در کمین بیماران خصوصا بیماران بستری در بیمارستان است چرا که در مدت بیماری ممکن است جذب مواد مغذی مختل شود، نیاز به مواد مغذی افزایش یابد. بی اشتهایی نیز سبب کاهش دریافت مواد مغذی می شود. همچنین عدم امکان بلع و عدم هوشیاری بیماران بستری در ای سی یو نیز زمینه بروز سو» تغذیه را تشدید می کند. چنانچه بخش تغذیه به عنوان یکی از ارکان سلامت بیماران در بیمارستانها نادیده گرفته شود و یا نقش کمرنگی در فرایند درمان داشته باشد علاوه بر تاخیر در بهبودی بیماران و اختلال در درمان باعث افزایش نرخ مرگ و میر بیماران بستری خصوصا در بخش مراقبتهای ویژه می شود. رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت با اشاره به فراهم شدن مقدمات اولیه جهت انجام اصلاحات اساسی در ساختار اجرایی ارائه مشاوره تغذیه در بیمارستانها گفت: اولین موضوع ضرورت حضور کارشناس تغذیه در بیمارستان است. طبق استاندارد لازم است که بیمارستانها به ازای هر 50 تخت یک کارشناس تغذیه داشته باشند که این موضوع مورد اهتمام جدی وزارت بهداشت است و در تغییرات جدید لحاظ شده است.این کارشناس تغذیه با مهم ارزیابی نمودن تغذیه بیماران بستری در بیمارستانها به خصوص در بخشهای سوختگی، مراقبتهای ویژه و نوزادان تاکید کرد: استفاده از محلولهای غذایی استاندارد که به صورت آماده و بر اساس ضوابط وزارت بهداشت در اختیار این بیماران قرار می گیرد باید جایگزین غذاهای آشپزخانه ای و دست ساز شود.ترابی در ادامه یکی دیگر از تغییرات مورد نظر را حضور کارشناس تغذیه بر بالین بیمار دانست و افزود: اصولا در تمام دنیا، کارشناس تغذیه به عنوان عضوی از تیم درمان محسوب می شود و همراهی وی با پزشک بر بالین بیمار موجب تسهیل فرایند درمان و نیز کوتاه شدن دوران نقاهت بیمار می گردد. سرپرستی و نظارت بر تهیه و توزیع بهداشتی غذا، تنها قسمت کوچکی از وظایف یک کارشناس تغذیه است. رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت همچنین اضافه کرد: عملیاتی نمودن فرمهای ارزیابی تغذیه ای بیماران در زمان پذیرش، مدت اقامت در بیمارستان و زمان ترخیص نیز یکی دیگر از تغییرات مذکور است. ترابی ضمن تاکید بر ضرورت آموزش کارشناسان تغذیه گفت: کارشناسان تغذیه معاونتهای درمان دانشگاههای علوم پزشکی طی ماههای آینده در این خصوص آموزشهای لازم را دریافت خواهند کرد. ضمن اینکه یک راهنمای کشوری نیز برای کارشناسان تغذیه از سوی اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت در حال تهیه است.
شعر از فریدون مشیری
خفقان
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
ای
با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی
سر کوهی
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من به فریاد همانند کسی
که نیازی به تنفس داد
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید بر پنجره ها
محتاجم
من هم آوازم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند ؟
عناوین یادداشتهای وبلاگ